توضیحی  پیرامون قطعنامه کارگری گرایش دیگر درسازمان: 

درمورد سازمان یابی کارگران گرایش دیگری هم درسازمان وجود داشت که بدلیل تراکم مباحثات کنگره فرصت تنظیم آن را درمدت زمان کوتاهی که این مسأله در دستورمباحثات وکارکنگره قرارگرفت نیافت.این گرایش دررأی گیری های کنگره پیرامون آن نیزشرکت نداشت. اما درمجمع عمومی پس ازکنگره که پیرامون اصلاحات آن سند برگزارشد،گرایش دوم بااعلام مواضع خودخواهان انتشارآن درکنارگرایش دیگر شد.متأسفانه این قطعنامه نتوانست همزمان باانتشار قطعنامه گرایش اکثریت کنگره درسایت ودرکنارسایراسناد کنگره منعکس شود،واکنون برای درج درسایت سازمان ارائه می شود.

تنظیم کنندگان قطعنامه گرایش دیگرسازمان در باره سازمان یابی کارگران 

 

 

قطعنامه گرایشی در سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر )

 

درباره سازمان یابی کارگران

 

1 ــ مبارزه توده ای از بطن زندگی جاری بر سر خواستهای مستقیم و روزمره و یعنی از درون مناسبات سرمایه داری آغاز میشود. این مبارزه اما هم چون یک روند( پروسه )جریان دارد؛ دراین روند بخش های مختلف طبقه بزرگ ما ، طبقه کارگر، یعنی نیروی مبارزه علیه سرمایه داری ،بسته به وضعیت و شرایط مبارزاتی خود در هر لحظه هم درگیر مبارزه برعلیه این مناسبات میشوند و هم می توانند برای رهایی و پشت سرگذاشتن این مناسبات آدمی خواربجنگند. ما که از همین امروز برای سوسیالیسم و کمونیسم مبارزه میکنیم تلاش می کنیم تا جریان این پروسه روان و مداوم باشد؛ تاجنبه های مختلف  آن  بر بستر میارزه علیه  مناسبات سرمایه داری گسترش یابد واز آن فراتر رود .  برخلاف رفرمیست ها  با بهانه  "مراحل" ، " دوره بندی " و هر توجیه دیگری آن را در چهارچوب مناسبات اجتماعی سرمایه داری محدود نمی کنیم . نه این پروسه را تقطیع می کنیم و نه  نیروهای آن را منفک و متمایز می کنیم .

 

این منطق مبارزه ، بعنی درهم تنیدن وجوه گوناگون اقتصادی وسیاسی ونظری  واشکال گوناگون  مبارزه طبقاتی ، در هرلحظه ازروند  سازمانیابی کارگران نیز حاکم است . سازمان یابی کارگران زمانی بر منطق مبارزه طبقاتی برای رهایی کارگران استوار است که  وجوه گوناگون مبارزه  طبقه بزرگ کارگر را تجزیه نکرده و برای هر کدام ریل جداگانه و تشکل خاص و جداگانه اختراع نکند. دقیقا  بر مبنای همبن درهم تنیدگی است که استقلال واقعی  و طبقاتی کارگران از بورژوازی و سیاستهای آن معنا می یابد.

 مبارزه طبقاتی علیه سرمایه داری درعین حال شامل مبارزه  درونی علیه انشقاق وتبعیض های گوناگون درمیان صفوف طبقه کارگر بویژه علیه تبعیض جنسیتی بین زحمتکشان زن ومرد وبین کارگران متعلق به قوم ها وملیتها وعقاید مختلف شده وهم چنین مبارزه علیه تخریب محیط زیست توسط سرمایه داری را نیزدربرمی گیرد.

 دوام سرمایه داری بر پراکندگی و دامن زدن به رقابت کارگران و محصور ماندن مبارزات آنان در محدوده تنگ  کارگاه های منفرد و یا حوزه های جداگانه کارمتکی است  و بیشترازآن درموجودیت انسانها در قالب "فروشنده نیروی کار" است  و در عدم فرارویی مبارزات  به اتحاد بزرگ طبقه کارگر، برغم گوناگونی لایه های آن،  برای لغو کار مزدی و نفی طبقات ریشه دارد.  از اینروست که  مبارزه برای افزابش دستمرد و کاهش ساعت کار و در یک کلام  رفرم هایی   د ر چهارچوب سیستم کار مزدی هر چند بخش جدا ناپذیر از مبارزه  چند وجهی جنبش کارگری است و به نوبه خود میتواند برای گسترش اتحاد وتوانمندی کارگران دستاوردی باشد ، اما بدون تلاش همزمان بخش های آگاه تر کارگران   که در جنبشهای زنده و  متنوع  توده کار و زحمت حضور دارند ، برای  پیش روی  این نبردهای پراکنده  در راستای  رهایی وفراتر رفتن از سرمایه داری حتی این دستاوردهای  محدود  نیز دوامی نخواهد داشت.

اکنون و بویٍژه در شرایطی که در کشور بحران سیاسی دامنه داری تداوم دارد و مناسبات پوسیده سرمایه داری فقر ، بیکاری و اختلاف طبقاتی را شدت بی سابقه بخشیده است، در شرایطی که در سطح جهانی رشد مبارزات ضد سیستمی را بطور هم زمان و بی سابقه  در کشورهای پیش رفته  و پیرامونی سرمایه داری شاهدیم وسرمایه داری رادر بحرانی حاد  می بینیم، پیوند وجوه گوناگون مبارزه طبقاتی که همواره ضروری است از شرایط مساعد تری برخوردار شده است. توجه به تجربه مردمی که دربسیاری ازمناطق به ویژه درآمریکای لاتین واروپا که "دمکراسی موجود" وساختار سیاسی آن یعنی " نمایندگی" وپا رلمان را مناسب اعمال اراده خود نمی دانند و آن را رد می کنند وبه دنبال اعمال اراده خود با "دمکراسی مستقیم" هستند و دمکراسی واقعی شعار آنهاست، راهگشاست و می تواند ازتکرار راههای بن بست جلوگیرد. با تقویت  همبستگی بین المللی مبارزات کارگران ، این روند بازهم شتاب بیشتری می گیرد.      

 با این همه  ما علیرغم مخالفت با محدود ماندن درمناسبات موجود ، نمی توانیم   و نباید آن بخش های توده ها را که  بهردلیل مبارزه خود را به خواست های رفرمی محدود میکنند از جنبش حذف و طرد کنیم و برعکس از مبارزه آنها هم حمایت می کنیم . مااین  همه را با درمیان گذاشتن منافع مشترک بخش های مختلف توده عظیم کار و زحمت،علیرغم تفاوت ها و گونه گونی  آن ها در درون جنبش جاری توده ای پیش می بریم و این همبستگی را با شکستن مرزهای کشوری سرمایه داری ، در سطح جهانی پی می گیریم .

 

2ــ برای آنکه پروسه مبارزاتی طبقاتی- توده ای جاری باشد و در مناسبات سرمایه داری محدود نماند، علاوه برمحتوا فرم سازمان یابی و تشکل مبارزاتی نمی تواند از منطق سازماندهی و فرم های تشکل در مناسبات سرمایه داری پیروی کند.ما نباید آن فرم تشکل که سرمایه داری و دولت های آن به ما تحمیل کرده و میکند،یاد داده و یاد گرفته ایم و به آنها عادت کرده ایم را جاودانه  انگاریم و به غیر از آن نوع را برای پیش برد مبارزه جمعی امان غیرممکن بدانیم . برعکس باید منطق سازماندهی  و فرم های  تشکل جامعه طبقاتی را نفی کنیم و با استفاده از تجربه هایی که در تاریخ مبارزه امان داشته ایم و با تلاش پیگیر آن نوع تشکل هایی را بوجود آوریم که گشاینده راه به سمت افق های مبارزاتی ما باشد.

ما که برآنیم که سوسیالیسم برعکس همه نظام های جوامع طبقاتی فقط از پائین وتوسط مداخله فعال خود کارگران واستثمارشوندگان ساخته میشود،نمی توانیم برمنطق سازمانی و تشکل  "از بالا به پائین" و سلسله مراتبی و عمودی یعنی منطقی که با تثبیت "نهادها" و روال ها ی تاکنونی که چیزی جز بوروکراسی ومناسبات بوروکراتیک نیست، حرکت کنیم.بلکه برعکس به تشکل های افقی که به دخالت آحاد توده ها راه میدهد نیاز داریم. تاکید بر تشکل های افقی در عین حال به معنای پذیرش پلورالیسم  و واقعیت گرایش ها و تشکل های  متنوع  مبارزاتی کارگران و تحکیم  هماهنگی و همبستگی آنان  بر اساس اشتراکات برغم تمایزات آنها است.پذیرش پلورالیزم و گوناگونی  در اشکال سازمان یابی با توجه به تنوع بسیار گسترده مزد و حقوق بگیران رسمی ، شاغلین و بیکاران ، کارگران موقت ، نیمه وقت ، انواع فعالین در کار خانگی وکارگاه های خانوادگی  و ....... که در فاز جهان گستری سرمایه  دامنه آن رو به گسترش است ، ضرورتی اجتناب ناپذیر است.

 ما که برآنیم که کمونیسم جنبش خودرهانی است و براساس مبارزه کنشگران و دخالت مستقیم و آگاهانه توده ای در هر جنبه مبارزه شکل می گیرد،نمی توانیم  بر سیستم "نمایندگی" که حتا در بهترین حالت دموکراتیک خود ، نمایندگان را فعال مایشاء می کند و توده را کنش پذیر و "پیرو" می سازد اکتفا کنیم.این سیستمی است که همیشه در زمانی که خواست تشکل مستقل در اثر مبارزه به سرمایه و دولت های آن تحمیل می شود،از جانب آنها طرح و پذیرفته می شود. چرا که با "سیستم سلسله مراتبی" اجتماعی آن ها منطبق است و میتوان با "نمایندگان" دور از چشم توده ها به مذاکره و معامله نشست.برعکس ما به فرمی از تشکل نیاز داریم که همه چیز در حضور توده ها و با بیشترین دخالت مستقیم و مشارکتی ودرمجامع عمومی آنها شکل گیرد.ما به تشکل هایی نیاز داریم که درآن بحای چهره شدن "چهره ها" و "رهبران" و فعال مایشائی "نخبگان"،صحنه عمل مستقیم و فعالانه همان هایی شود که درمناسبات طبقاتی با عنوان "عوام" و "نادان" و غیره تحقیر میشوند؛ تا با عمل مستقیم و مشترک و با بهره گیری از امکانات و تلاش های  یکدیگر توانا شده و خود رهانی را به جای " رها شدن" تجربه کرده و متحقق کنیم . گونه ای از تشکل و سازمان یابی که درشرایط سرکوب هم بیشترین کارآیی را دارد. چرا که بر معدودی از فعالین استوار نیست که با حذف یا در بند کشیدن آنها همه چیز مختل شود.

 

3 ـ اتحادیه ها ی متعارف و رایج کارگری ، همیشه خود را در چهارچوب مناسبات سرمایه داری و قوانین موجود آن تعریف کرده و مبارزه را به رفرم محدود می کنند. حتا آنها هم که عنوان "سرخ" گرفته اند گستره مبارزه شان به بیش از مبارزه با استبداد و آپارتاید و غیره کشیده نشده و اساسا متوجه شکستن این دیواره بوده است. اتحادیه ها و سندیکاهای رایج   به لحاظ سازماندهی و ساختار با منطق سازماندهی جامعه سرمایه داری منطبق اند.ازاین رو آنها برپایه  تداوم سیستم کارگربه مثابه فروشنده نیروی کار  ونه نفی این سیستم برای رهائی کار سازمان می یابند و بهمین دلیل در ساختار عمومی این جوامع جذب و حل می شوند. البته این رویکرد به مواضع حاکم،رسمی وتعریف شده آنها برمی گردد وبه معنی نادیده گرفتن زمینه های مبارزه توده ای رادیکال و ازپائین  علیه  سیستم حاکم  ونیزساختارها وسیاست های رسمی این اتحادیه ها  توسط بخش هائی ازتوده های کارگرموجود دراین نوع تشکل ها که بویژه درمواقع تشدید بحران سرمایه داری صورت می گیرد نیست.

علاوه بر اینها اتحادیه ها خود را اساسن به مبارزه در محل کار محدود می کنند. حالا سالهاست که با واکنش سرمایه در برابر مبا رزات کارگری وتغیرات در ساختار کاروتولید، محل کار علیرغم اهمیت آن دیگر آن نقش محوری سابق را ندارد.

  براین اساس اتحادیه ها نمی توانند تشکل های مناسب مبارزه طبقاتی و مورد نظر ما باشند. اما همانطور که در بند 1 آمد ما با هرسطح از مبارزه آنان ویا هرتشکلی باهرنامی با همان محتوا، در جنبش مبارزه علیه سرمایه داری وبهبود شرایط زیستی خود همراهی میکنیم و بویژه  از آنها در برابر هر نوع فشاروسرکوب؛ حمایت قاطع می کنیم وبه سهم خویش دررادیکالیزه کرن وفراتررفتن مبارزه ازچهارچوب" رفرم درسیستم" به "مبارزه علیه سیستم" می کوشیم. ما بدون آنکه عناوین ونام ها را عمده کنیم، اساسا بر نفد مضمونی و کارکرد  تا کنونی مبارزه اتحادیه های رایج وتجربه شده تاکید داریم . اما در عین حال که با  نوع  دیگر سازماندهی که در بالا بر شمردیم ــ  فارغ از نام گذاری  و با  تاکید  بر محتوا واشکال افقی ــ همراه  هستیم وبرای تقویت وفراگیرشدن آن ها تلاش می کنیم ،هم زمان  برای همکاری  با  انواع تشکل های کارگری تا آنجا که در مبارزه علیه سرمایه حرکت میکنند ، برپایه اشتراکات وگسترش اتحاد صفوف طبقاتی  تلاش میکنیم .

 

اکتبر2011 – مهر1390